سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 5211
کل یادداشتها ها : 14
خبر مایه


خدای من اله من رب من پروردگارم

باز هم منو این دل دیوانه که دیوانه ام کرده

دلی که سالها بی قرار درد است. سالها دوید و نرسید. دلی که دست . پا زد به هر کورسویامیدی دل بست به سوی هر کورسویی دوید. هرگاه نشانی از تودید سر از پا نشناخت. دلی که در هر لحظه شاهدش بودی، هستی خواهی بود

اله من رب من پروردگار من شاهد همه بی قراریهای من ! کجایی ببین دیگر تاب شکوه هم ندارم . شرم دارم شاید. تاب دعا هم ندارم

نمی دانم آیا به من به چشم فریفتگان دنیا می نگری و ملامتم می کنی یا دست نوازش رحمتت با من است! خدایا دویدن و نرسیدن تا کی ، تنهایی تا کی ، بی تو بودن تا کی تا کی؟ اگر تو را صدا کردم به یقین پیش از من تو خواستی تو. اگر به سوی تو هواستم تو خواستی خیلی قبل از من

خدایا تورا به تو سوگند که من به بندگی تو سزاوار ترم تا بازیچه دست شیطان باشم، تو را به تو پناهم بده، همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی!

دل من از ناله و شکوه هم خسته است. می گویند نیمه خالی را می بینم. اما از من چه توفع در چیزهایی که نمی بینم. خواری اگر در راه تو باشد به یفین بزرگی است! تو حتما بیش از لیاقتم به من دادی، اما از من نخواه راضی باشم مگر تو مرا غیر از این افریدی!

به خودت این رکود و دست و پا زدن کشنده شده و لی تورا سپاس بر همه احوالم. خدایا چگونه توقع درست شدن زندگیم رو داشته باشم وقتی من خراب. منی که پیشانی نوشتم فراق بود و فراق.

کجاست هم نفسی تا که شرح غصه دهم

که دل چه می کشد از روزگار هجرانش

خدایا نکنه الان به چشم بندهای نگاه کنیکه سالها در پسچ و خم راه گم شد تا رسولی فرستادی اما با چشم رسولت هم همان شد که با چشم خودم.

هدایا خسته ام از ناله و فریاد خسته. به چی دلم خوش باشه اخه. پیامی، نامه ای،  سلامی

تو خدای حسینی تو را به حسین! راه رو بر من هموار کن



  

دو قانون اصلی وجود داره:

قانون اول: هیچ وقت نا امید نشو، خدا همیشه اینجاست.

قانون دوم: هیچ وقت قانون اول رو فراموش نکن.


  

من و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم

او به ظاهر گشت عاشق، ما به معنی سوختیم


  

گونه برایت بگویم یا عالم الغیب و الشهاده...

شاید آنقدر مغرور شده ام که دیگر تاب ندارم حرف دلم را پنهان کنم.

اصلا دوست می داری صدایت کنم !!!

آخر هر چه به اعمال و رفتارم می نگرم هیچ نمی یابم جز غفلت و گناه...

چگونه برایت بگویم "ربی"...

اصلا دوست می داری صدایم را بشنوی !!!

  می دانم...

آنقدر دروغ گفته ام و عهد شکسته ام که دیگر "لیاقت" اعتماد ، نداشته باشم...

اما "فکیف حیلتی یا الله !!! "

چه کنم ! مگر غیر شما کسی را دارم ، که بر من نظر کند و مرا دریابد ؟

" یا امان الخائفین"...

  مرا ببخش...

چه می گویم ، مگر از همان آغاز خلقتم ، لیاقتی داشتم که مرا اینگونه به قدرت و فضلت آفریدی و پروراندی ؟!!!

مرا ببخش...

آنقدر خوب و مهربانی که نمی خواهم این لحظاتی را که فرصتم داده ای ، به غیر سپاس ، بگذرانم ، هرچند نمی توانم ، اما...

و باز می گویم ، شاید خیلی مقرور شده ام که اینگونه برایت حرف دل را بیان می کنم...

در حیرتم مهربانم !!! "یا دلیل المتحیّرین"...
 اجازه ام می دهی ؟!!!

می دانم به سپاس من روسیاه و مسکین هیچ نیازی نداری ، " سبحانک اللهم"...اما من سراپا نیازم ،

آخر چه کنم که دوستت دارم...

اصلا نمی دانم چه شد که اینقدر دلتنگت شدم ، مشتاقت شدم...

آخر من کجا و ...

ولی می دانم که هر چه هست " لا حول لی و لا قوه الا بقدرتک"

آری ز سوی توست اگر فرصتی یافته ام و دلتنگت شده ام...

آخر تو کریمی و من گدا ... "از گدا جز گدایی نیاید"

  ای که تمام هستی این ذره ای ، ذره ای که حتی وجودش هم برایش قراردادیست و آن هم امانت است ، امانتی از برای تو...

چقدر زیباست برای تو بودن...

چقدر زیباست برای تو بودن...

و چقدر زیباست برای تو بودن...

مانده ام چه بگویم ! آیا تو برای منی ... یا من برای تو !!! اگر می گویم "من" می دانی که " منی" را می گویم که مخلوق توست...

بدون نظر و توجه تو ، حتی عدم هم به "من" تعلق نمی گرفت ، چه رسد به وجود...

چقدر زیبا محبتم می کنی ! دوست داشتنت را با تمام وجود حس می کنم ...

البته بگویم " هذا من فضل ربی " ،آری آن هم زفضل و محبت توست...

  انت الذی سجد لک سواد اللیل و نور النهار"

تویی که سجده کرد برایت سیاهی شب و روشنی روز...

"و ضوء القمر و شعاع الشمس"

و تابش ماه و پرتو خوشید...

" وحفیف الشجر و دوی الماء"

و صدای درخت و صدای مخصوص آب...

یا الله و یا الله و یا الله...

 منی که عادتم توبه شکستن شده ...

منی که همش دنبال اینم که خودم رو جلوه بدم و سر گردون شدم تو خودیت خودم...

واقعا چی شد که این وقت شب...؟!

تنها جوابی که تونستم پیدا کنم این بود که :

" عادتک الاحسان الی المسیئین " عادتت احسان به بد کاران است...

" و سبیلک الابقاء علی المعتدین " و طریقه ات مدارا با سرکشان
بر گرفته از وبلاگ تک تکیه گاه

  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ